عطر نرگس
الان به وبلاگ چند تا از دوستان سر زدم بیشتری ها نوشته بودند که دوست یا یار خوبی برای شما نبوده اند.این مرا تا چند ثانیه ای به فکر فروبرد.بعد چند دقیقه از خودم پرسیدم که ایا من دوست یا یار خوبی برای شما بوده ام یا نه حسابی ترسیدم .می گم نکنه من هم یار خوبی نباشم.می دونم اقاجون همه چیزرا میدانم میدونم هرچی خوبیه ازطرف شما بوده وهرچی بدیه از طرف من اقای خوبم کاشکی می شد باهام حرف بزنی وبگی کدوم اخلاق ورفتارم را دوست داری و کدام از انها را دوست نداری که ان ها را ازبین ببرم وفقط همان خصوصیاتی را که دوست داری تا ابد بگذارم بماند و ای کاش می شد تا ابد با شما باشم وجز عشق شما به هیچ عشق دیگری اهمیت ندهم. و ای کاش... دلم تا جمعه ی دیگر طاقت نیاورد...هر پنج شنبه به امید جمعه اش می نشینم ولی امروز نمی دانم چرا انقدر دیر می گذرد...می دونی من جمعه ها را دوست دارم ولی غروب های دلگیری دارد و بیشتر دلتنگت می شوم ازبس که توی این جا و دفترم ازت نوشتم و جوابی نشنیدم خسته شدم تا کی بنویسم.تاکی در فراقت بسوزم به خدا فهمیدم که چقد ر انتظار سخته .بیا دیگه چقدر دعاکنم مگر نمی گویند که خدا دعای بچه ها را زود بر اورده می کند اگه نیا یی می فهمم که همه ی این حرف ها دروغه. اقاجونم فقط یک نگاه باور کن قانع ام .اقاجونم فقط یک نظر.انوقت دیگه بیتابی نمی کنم . می دونی من تازه سه وچهار ماه است که تو را می شناسم البته قبلا هم می شنا ختم اما الان بهتر شما را می فهمم و درک می کنم . البته اقاجونم من تازه 13 سال دارم و هنوز مانده است تا شما را خوب بشناسم اما فعلا تا حدی می دانم که هستی و وجود داری ولی تو رو جان مادرت زهرا نگذار امدنت برایم افسانه بشه. نگذار دیدنت برایم یک رویا بشه . راستی اقاجونم من تا وقتی که نیایی دست از این حرفام ونوشته هایم نمی کشم... 
ایا می دانید بزرگ ترین دلتنگی چیست
سلام اقاجونم
سلام مولای غریبم
به امید ظهورت
| Design By : Pichak |
