سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عطر نرگس

همچو دل آسمان دلم ابری است،ای کاش همین جمعه بیایی........

آقاجونم،تاکی ادامه دارد این قصه ی انتظار؟

تاکی ادامه دارد این درد فراق؟

آقاجون بذار راحت تر باهات حرف بزنم:دلم برات تنگ شده دلم برای یک دوست و دلسوز واقعی تنگ شده ای بابا،دلم شما رو می خواد محبت تو دلم افسانه شده،یک افسانه ای که دیگه خیلی قدیمی شده.

آقا اگه دلم  نخوادکه بدون شما زندگی کنم کی رو باید ببینم،اگه نخوام که به جز شما به کسی نگاه کنم باید چه کسی رو ببینم؟اصلا می دونی چیه بدون شما نمی خوام دنیا رو ببینم

آقا امروز خیلی دلم گرفت وقتی دیدم که یک نفر می گفت:بهشت چیه ؟جهنم چیه؟آدما  روح ندارن؟همه چی مال این دنیاست و وقتی مردی همه چی تمومه

آقا می خواستم برم جلو وباهاش حرف بزنم و بهش ثابت کنم که اشتباه می کنه ولی نمی دونم چرا خودم و عقب کشیدم و گفتم بذار توی همین افکاربمونه وبره تا برسه به نا کجا آباد.

آقا دلم منفجر شد وقتی دیدم که یه بچه مسلمون داره این حرفهار و می زنه ،اون لحظه بهتون حق دادم  چون هنوز بعضیها هستند که لیاقت شما رو ندارند،آقا بعد ازاین همه نشانه وآشکار شدن حقیقت هنوز بعضی ها هستند که مثل این شخص اندر خم یک کوچه اند.

ای کاش باهاش حرف می زدم و راهنمایی اش می کردم گرچه براو اثری نداشت.

خدایا همه ی ما را به راه راست هدایت فرما


نوشته شده در شنبه 91/9/25ساعت 3:56 عصر توسط منتظر مهدی(عج) نظرات ( ) |

در چه تنهایی عظیمی فرورفته اند ،آنان که بی مهدی(عج) و بی عشق اوزندگی

می کنند.

آقاجونم،نمی دانم که چرا این دنیا همیشه بر عکس عمل می کند؟

تمالم بیما ری های خطرناک و مرگبار دنیا واگیر دار هستند ولی آقا،چرا عشق به شما واگیر دارنیست؟

 راستی یکی دیگراز راه های رسیدن به شما را یافتم: (معرفت)

اما مشکل این جاست که:

معرفت دانه ی دری است  به هر کس ندهند

                 پر طاووس لطیف است به کرکس ندهند


نوشته شده در سه شنبه 91/9/14ساعت 2:3 عصر توسط منتظر مهدی(عج) نظرات ( ) |

سلام مهربانم

می دانم گوشه ای نشسته ای و لباس سیاه برتن داری.می دونم دلت راغم گرفته است و

می خواهی باحسینت حرف بزنی، آقاجونم می خواهم یه چند تا خط برایش بنویسم بهم

قول می دهی که برایش بخوانی؟

«کودکی بیش نبودم ،محرم بود همه جا را با پارچه های مشکی پوشانده بودند وهمه نام تورا

صدا می زدند:حسین......

نمی دانستم که چرا می گویند حسین؟اما من نیز با آنان نام تورا نجواکردم .

از آن پس زندگی من شد حسین(ع)،شعر من شعر حسین ،حال من حال حسین

عشق من عشق حسین.

وقتی غمگین می شدم یاد حسین شادم می کرد و از هر غصه ای رها، هروقت در مشکلی بودم

به یاد مشکلات امام حسینم می افتادم و خودم را آرام می کردم خلاصه دوای دردم شده بود

حالا می خوام ازش عذرخواهی کنم بابت همه ی کارهایی که کرده ام ودلش به درد آمده

بابت تمام چیزهایی که باعث شدازم دلگیر بشه.

آقا من روسیاه رو ببخش، تورا به جان مادرت زهرا(س)و به جان خواهرت زینب(س)

از من نادان بگذر می دانم که بدکرده ام ولی باورکن که هرچه کرده ام برخودم کرده ام.

تاابد باشد ذکرمن :یاحسین(ع)»                                               

امام زمانم مرا در غم خود شریک بدان.........


نوشته شده در پنج شنبه 91/9/2ساعت 4:25 عصر توسط منتظر مهدی(عج) نظرات ( ) |


Design By : Pichak